«...زمانی که در لالهزار پیشپردهخوانی میکردم، تماشاگر را از لابهلای پرده نگاه میکردم که کدام صحنه با کنار دستیاش حرف میزند و آن صحنه در اجراهای دیگر وجود نداشت. چون میفهمیدم آنجا تماشاگر خسته شده است. زمانی که تماشاگر از کار لذت ببرد با حرارت دست میزند. اگر متنی را باور کنم و رویش کار کنم مطمئنم اگر من اشک بریزم تماشاگر زودتر از من اشک میریزد و اگر من ریزهکاری را انجام بدهم او آنها را میفهمد. من دوست ندارم ادا دربیاورم و میخواهم خودم باشم. آنقدر متنهایی که به دستم میرسد را میخوانم که خود شخصیت بشوم. سعی نمیکنم فقط متن را حفظ کنم. از همان زمان پیشپردهخوانی در خاطرم بود که تماشاگر تنها زمانی میتواند بازی را باور کند که از اعماق قلب بازیگر باشد. هیچوقت هم به دنبال مالاندوزی نبودم...»
یک دهه پیش هوشنگ گلمکانی، منتقد نامآشنا و سردبیر مجلۀ «فیلم» و مجله جدید «فیلم امروز» کتابی در زمینۀ زندگی و آثار عزتالله انتظامی منتشر کرد که نامش را «آقای بازیگر» نهاد. این عنوان (آقای بازیگر) بحق روی انتظامی ماند و خیلی جاها از او با این لقب یاد کردند. کمی پیشتر در سال 82 در همایش چهرههای ماندگار، از عزتِ سینمای ایران به عنوان چهرۀ ماندگار تجلیل شد. اما انتظامی چگونه «آقای بازیگر» شد؟ او که زادۀ خرداد 1303 شمسی است، 23 ساله بود که از رشتۀ برق فارغالتحصیل شد. اما دلش پیش هنر بود. به شهر هانوفر آلمان رفت و در یک مدرسۀ شبانه، مشغول تحصیل در رشتۀ سینما و تئاتر شد. در بازگشت از آلمان در تماشاخانههای لالهزار به پیشپردهخوانی مشغول شد. مدتی بعد به تماشاخانههای هنر و فرهنگ تهران – که سطح حرفهای بالاتری از لالهزار داشتند- رفت و در نمایشهای جدیتر و مهمتری به ایفای نقش پرداخت. همان حوالی بود که نخستین بار مقابل دوربین رفت و در فیلم «واریتۀ بهاری» به کارگردانی پرویز خطیبی، سینما را تجربه کرد.
اما سینما در دوران شکلگیریاش در ایران، به نسل دوم بازیگران تئاتر همچون انتظامی اعتماد نکرد. در عوض انتظامی همراه با همنسلانش تحولی جدی در تئاتر ایران، بهویژه از منظر بازیگری به وجود آوردند. اواخر دهۀ 30 و با ورود تلویزیون به ایران، جریان تلهتئاتر در ایران شکل گرفت و انتظامی هم در کنار هنرمندانی چون علی نصیریان، جعفر والی، عباس جوانمرد و حمید سمندریان تأثیر مهمی بر این رویکرد گذاشت. انتظامی به گفتۀ خودش در چهارصد تلهتئاتر کارگردانی یا بازی کرد و تقریبا یک دهه در این حوزه فعال بود. تا آنکه داریوش مهرجویی تصمیم گرفت دومین فیلمش را با حضور بازیگران تئاتر بسازد. به این ترتیب انتظامی پس از بیست سال، بار دیگر مقابل دوربین سینما رفت و شاهنقش «مشحسن» را در «گاو» اجرا کرد. بازی درخشانی که ستایشها را برانگیخت و جوایزی از جمله هوگوی نقرهای بهترین بازیگر مرد جشنوارۀ شیکاگو را برای آقای بازیگر به ارمغان آورد. این اولین جایزل بازیگری تاریخ سینمای ایران در عرصۀ رویدادها و جشنوارههای بینالمللی سینما بود.
همکاری با مهرجویی چنان چشمگیر بود که در فیلمهای بعدی این فیلمساز مثل «آقای هالو»، «پستچی»، «دایرۀ مینا» و پس از انقلاب در «مدرسهای که میرفتیم»، «اجارهنشینها»، «شیرسنگی»، «هامون»، «بانو» و «میکس» هم ادامه داشت. نقش اصلی و مکملش فرقی نداشت، مهرجویی خوب مینوشت و انتظامی خوب بازی میکرد. از جمله دیگر همکاریهای ماندگار سینمای ایران، میتوان به زوج هنری علی حاتمی/ انتظامی اشاره کرد که آقای بازیگر در فیلمهای «ستارخان»، «حاجی واشینگتن»، «کمالالملک»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، نسخۀ اولیۀ «جهانپهلوان تختی»، «تهران روزگارنو»، «کمیتۀ مجازات» و سریال ماندگار «هزاردستان» به ایفای نقش پرداخت.
انتظامی بیتردید از جمله مهمترین و بحثبرانگیزترین چهرههای بازیگری سینمای ایران، بهویژه در دهۀ 60 بوده است. تقریبا همۀ فیلمسازان مطرح سینمای ایران در دهههای 60 تا 80 دستکم یک همکاری با او داشتهاند که معمولا به آثار شاخص و بازیهای مقبولی ختم شده است. شاید تنها جای خالی در کارنامۀ هنری عزتالله انتظامی و مسعود کیمیایی ، همکاری با یکدیگر بود که آن هم سال 84 و با فیلم «حکم» میسر شد. این فیلم یکی از آخرین هنرنماییهای جدی و مهم انتظامی به شمار میرود. پس از آن و به موازات افزایش سن، انتظامی به نقشهای فرعی و کمدیالوگ و کماثر در فیلمها مشغول شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.